آیا شرط کمال زنان مادر شدن است؟
در این که در دین اسلام و همین طور در بسیاری از آیین ها و ادیان الهی دیگر، بر جایگاه و مقام مادران و همچنین زن متأهل (درصورت خوب شوهر داری کردن) تأکید شده است شک و تردیدی نیست، بدین صورت که آیات و روایات وارده از ائمه علیهم السلام همه مبتنی بر اهمیت نقش همسری و مادری برای زن می باشد و به نوعی طی این مسیرها را، برای رسیدن به کمال انسانی زنان مؤثر ومفید اثر دانسته اند.
ازسوی دیگر نیاز به همسری و مادری را می توان از جمله نیازهای فطری و روحی در وجود هر زنی دانست، چنانکه خدا ازدواج را پاسخی به این نیاز طبیعی برای آنها قرار داده است، همین مساله به صورت کمرنگ تری برای مردان مطرح می شود.
به این گزاره ها دقت کنید:
ازدواج ومادر شدن برای رسیدن به کمال برای زنان شرط لازم وکافی می باشد.
ازدواج و مادربودن برای رسیدن به کمال برای زنان شرط لازم و ضروری می باشد اما کافی نیست.
ازدواج و نیل به مقام مادری برای زنان در راستای رسیدن به کمال او تأثیری ندارد.
ازدواج و نیل به مقام مادری برای زنان، جهت تکامل و رشد انسانی آنها نه شرط لازم است ونه کافی بلکه یاری دهنده وتسهیل کننده است.
به راستی رویکرد صحیح اسلامی بر کدام یک از گزاره های بالا انگشت تأیید می فشارد؟ گزاره های مطرح شده در بالا، چهارنوع ارتباط منطقی مطرح بین مقام ازدواج و مادری و رشد و کمال برای زنان است که به صورت رایج وغیر رایج در میان جامعه اسلامی ما مطرح می باشد.
البته این رابطه ها به صورت کمرنگ تر هم می تواند برای مردان صادق و مطرح باشد. (از این جهت که در فرهنگ ما بیشتر این مسأله در رابطه با زنان و مادری مطرح می شود بیشتر به این گروه می پردازیم)
برمیگردیم به ابتدای متن و یادآوری می کنیم که اسلام تا چه حد به مسأله ازدواج تاکید کرده است، از پیامبر عظیم الشان اسلام روایت شده است: در اسلام هیچ بنایى ساخته نشد، که نزد خداوند عز وجل محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد.[1]
همچنین از حضرت (صلی الله علیه واله ) روایت شده است که :همسردار خفته، نزد خدا فضیلت دارد بر بى همسرِ روزه گیرِ شب زنده دار.[2]
همچنین درجایگاه واهمیت مقام مادری چنین روایاتی به مارسیده است:
بهترین چیزی که انسان پس از خود بر جای می نهد سه چیز است: فرزند شایسته، کرداری که برای او دعا کند.[3]
حصیری که در ناحی? خانه افتاده باشد، بهتر است از زنی که فرزند از او بوجود نمیآید![4]
و بسیاری دیگر آیات و روایات مشابه از این جنس که اهتمام آنها برتأکید جایگاه همسرداری وفرزند پروری می باشد.
سوالی که مطرح می شود این است که این همه تأکیدات فراوان دینی و اسلامی آیا می تواند مؤید گزاره اول ودوم باشد یا خیر. درمورد گزاره اول تقریبا جایی برای بحث نیست و کسی آن را تأیید نمی کند چرا که مسلمان و کافر می تواند متأهل باشد یا مجرد و اصل ازدواج هیچ گاه به خودی خود سعادت نمی آورد.
اما درمورد گزاره دوم باید گفت که این گزاره تقریبا ضمنی یا آشکار باور درونی جامعه مذهبی و اعتقادی مسلمانان شده است و اصل بحث ما نیز سر این گزاره وگزاره چهارم می باشد.
یعنی باید دید که آیا براساس اصول اسلامی ودینی ما، یا طبیعت و کمال فطری انسان، زنی می تواند به منتهای کمال وغایت انسانی خود برسد و مادر نبوده باشد؟ یا حتی ازدواج هم نکرده باشد؟ آیا این زن می تواند برای زن و مرد ما الگو قرار داده شود؟
اگر چه نمونه های نادری از این زن نمونه را می توان در ادیان الهی دیگر یافت، اما شاید درتاریخ اسلام الگو و نمونه ای والامقام تر از حضرت معصومه (سلام الله علیها) نداشته باشیم که تا حدود 30 سال از سن پربرکتش بگذرد وازدواج نکرده باشد وهمچنان از جایگاهی والا درنزد پروردگار برخوردار باشد.
درمقام وعظمت این بانو همین بس که برادرش امام رضا علیه السلام او را معصومه نام نهاد و زیارت او را هم سنگ زیارت خودش قرار داد. در میان تمامی امام زادگان والامقام تنها سه امام زاده ی عظیم الشان هستند که دارای زیارت نامه ماثور (ازجانب امام معصوم) هستند. همچنین حضرت معصومه تنها دختر امامی است که دارای این فضیلت می باشد.
ایشان کسی است که به فرموده جدش امام صادق علیه السلام قم به واسطه وجود پربرکتش حرم اهل بیت نام گرفت و مقامش به حدی رسید که امام موسی کاظم دروصف او گفت: فداها ابوها.. یعنی پدرش فدایش باد. و امام جواد علیه السلام در وصف مقامش فرمود: هرکس عمه ام را زیارت کند بهشت بر او واجب می شود.
حقیقتا چه کسی جز یک انسان کامل می تواند شایسته این باشد که معصوم برای دفنش حاضر گردد و جسم مطهرش را به خاک بسپارد.
و حال مساله اینجاست خدا کسی را شایسته این همه مقامات و فضایل قرار داده است که امر ازدواج برای او میسر نشده است. خداوند زنی را به این کمال رسانده است که تجربه مادری را درک نکرده است، پس اگر فرض را بر گزاره دوم بگیریم، چگونه می توانیم جایگاه ومقام انسانی چنین بلندمرتبه را درک کنیم چرا که با این وصف وی باید از شرط لازم کمال عبور کند درحالی که نکرده است؟
دراینجا باید گفت راحت طلبان و عافیت طلبانی هستندکه می خواهند با سوء استفاده از مقام حضرت معصومه وعدم ازدواج ایشان، با آوردن بهانه هایی چون نبودن هم کفو، نداشتن عجله برای ازدواج وغلط بودن ازدواج زود هنگام، پرتوقعی وسخت گیری نادرست خود را درامر ازدواج توجیه کرده و وجدان خود را نسبت به تصمیم گیری های غلط خود راحت کرده باشند. این درحالی است که کثرت آیات وروایات وارده درمورد اهمیت اهتمام ورزیدن به مساله ازدواج و موثر دانستن آن در راه کمال انسانی، مورد تأیید بودن گزاره سوم را زیرسوال می برد و امر ازدواج را از جمله مسایل فطری ای می داند که خدا آن را جهت تسریع و تسهیل برای رسیدن به کمال انسانی قرار داده است، چنان که نبی اکرم (ص) درجایی دیگر می فرمایند:
هیچ جوانى نیست که در دوره جوانى خود ازدواج کند، مگر آن که شیطان او فریاد برآورد که : «واى بر او، واى براو ! دو سوم دینش را از (گزند) من حفظ کرد». بنابراین، انسان باید براى حفظ یک سوم دیگر، تقواى خدا در پیش گیرد. [5]
همچنین در این فرمایش حضرت که فرمودند: ازدواج سنّت من است ؛ پس هر که از سنّت من روى گرداند از (امّت) من نیست.[6] به جرات می توان سهل انگاری وعدم اهتمام درمساله ازدواج را مورد بازخواست ونادرست تلقی کرد.
اما به راستی راز عدم ازدواج نکردن حضرت معصومه چه بوده است، اگرچه این نوشتارقصد پرداختن به علل مطروحه درباب عدم تأهل ایشان را ندارد، تنها باید چنین گفت که با توجه به اهتمام اهل بیت عصمت وطهارت در به ازدواج درآوردن دختران خود (اگرچه هم شان آنها درمیان مردان نبوده باشند) وهمچنین این واقعه که هیچ یک از فرزندان دخترامام کاظم (که حدود18 نفر بودند) شرایط ازدواج برایشان فراهم نشد، قطعا نمی توان دلایلی چون نبودن هم کفو را توجیهی صحیح برای این واقعه درزندگی حضرت دانست.
تنها نکته ای که درحال حاضراین نوشتار قصد دارد به آن بپردازد، این است که زنان ومردان مجرد، که شرایط ازدواج مطلوب، حقیقتا برای آنها فراهم نشده است، باید بدانند که خداوند، راه کمال را برای انسان چنان باز گذاشته است که بانوی 28 ساله مجردی، باعفت پیشه کردن وبرگزیدن جامه تقوا برای خود، می تواند این مسیر را چنان طی کند که اکثر زنان ومردان متاهل که طعم سختی ها و زحمات مادری و پدری را چشیده اند و مسیر طبیعی کمال الهی را جستجو کرده اند، به گرد پای وی هم نمی رسند و روز قیامت چشم به شفاعت او دوخته اند.
چنان که قران کریم درآیات اخر سوره تحریم برای تمام مومنان از زن و مرد، دو زن نمونه را مثال می زند وهمسرفرعون و مادر عیسی را برای آن ها الگو قرار می دهد. حضرت معصومه نیز نه تنها الگوی تمام زنان بلکه الگویی برای تمام مردان نیز می باشد، چنان چه قرآن کریم درسوره نساء به مؤمنان دستور می دهد تا مجردهای خود را به ازدواج دربیاورند، درهمین حین دستور می دهد که اگر شرایط ازدواج برای آنها فراهم نشد عفاف پیشه سازند و از راه خدا خارج نشوند، امید است تا تمامی کسانی که تاکنون شرایط ازدواج برایشان فراهم نشده است به مقام والای حضرت معصومه تأسی جویند وراه پربرکت ان بانو رابپیمایند.
پینوشتها:
1- منتخب میران الحکمه :252
2- همان
3- حدیث 1531 نهج الفصاحه
4- (حلیه المتقین، صفحه 102)
5- منتخب میران الحکمه 252
6- منتخب میران الحکمه 252